English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9140 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
speculative demand for money U تقاضای سفته بازی برای پول
speculative demand for money U تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
demand for money U تقاضا برای پول
money demand U تقاضا برای پول
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
speculative U تفکری
speculative U احتکار امیز
speculative U مربوط به اندیشه
speculative U قماری
speculative U معامله قماری
speculative U قضاوتی
speculative motive U انگیزه سفته بازی
Protection money. Racket money. U باج سبیل
Money for jam . Money for old rope . U پول یا مفتی
money begets money <idiom> U پول پول می آورد
demand U نیاز
demand U احتیاج
to be in demand U طالب داشتن
demand U نیاز احتیاج
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
on demand U عندالمطالبه
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
on demand U بنا به تقاضا
demand U خواستارشدن
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
demand U طلب
demand U مطالبه
demand U مطالبه تقاضا کردن
demand U تقاضا کردن تقاضا
demand U درخواست
demand U تقاضا کردن
demand U درخواست کردن
demand U خواست
demand U تقاضا
demand U درخواست مطالبه
demand U مطالبه کردن
demand U نیاز
demand U تقاضای خرید کالا
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand U تقاضا برای انجام چیزی
demand factor U ضریب تقاضا
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand schedule U جدول تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
derived demand U تقاضای مشتق شده
demand surface U میزان تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand side U طرف تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand paging U صفحه بندی تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
demand shift U انتقال تقاضا
demand satisfaction U تحویل درخواستها
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand function U تابع تقاضا
demand meter U تقاضاسنج
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand note U سفته
demand note U چک تمسک
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand paging U صفحه بندی مورد نیاز
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand pattern U الگوی تقاضا
demand factors U عوامل تقاضا
demand management U مدیریت تقاضا
demand for payment U تقاضای پرداخت
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
demand forecast U پیش بینی تقاضا
quantity of demand U مقدار تقاضا
maximum demand U بار پیک
maximum demand U بار حداکثر
to meet a demand U تقاضایی را براوردن
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
total demand U تقاضای کل
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
maximum demand U پیک بار
maximum demand U تقاضای بیشینه
law of demand U قانون تقاضا
supply and demand U عرضه و تقاضا
joint demand U تقاضای مشترک
market demand U تقاضای بازار
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
inelastic demand U تقاضای بی کشش
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
elasticity of demand U کشش تقاضا
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
elastic demand U حساس
elastic demand U تقاضای کشش دار
elastic demand U تقاضای با کشش
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective demand U تقاضای موثر
To demand ones right. To get ones due. U حق کسی را خواستن ( گرفتن )
energy demand U مطالبه انرژی
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
final demand U تقاضای نهائی
factor demand U تقاضای عوامل
excess demand U فزونی تقاضا
excess demand U درخواست مازاد
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand U تقاضای بیش از حد
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
demand elasticity U کشش تقاضا
demand note U مطالبه نامه
change in demand U تغییر تقاضا
composite demand U تقاضای مرکب
offer and demand U عرضه و تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
peak demand U حداکثر تقاضا
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
complementary demand U تقاضای تکمیلی
complementary demand U تقاضای مکمل
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
aggregate demand U تقاضای کل
demand curve U منحنی تقاضا
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
demand code U رمز درخواست
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
information on demand U اطلاعات با تقاضا
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand accommodation U تعدیل درخواستها
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
national demand U تقاضای ملی
demand deposit U سپرده دیداری
demand deposit U سپرده جاری
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
arc elasticity of demand U کشش کمانی تقاضا
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
pressure demand regulator U رگولاتورتنظیمفشار
biological oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
biochemical oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
arc elasticity of demand U /
arc elasticity of demand U *
arc elasticity of demand U = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
shift of a demand curve U انتقال منحنی تقاضا جابجائی منحنی تقاضا
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
market demand schedule U صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
individual demand schedule U صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
individual demand schedule U جدول تقاضای فردی
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
income elasticity of demand U کشش
maximum demand indicator U کنتور بار پیک
maximum demand meter U تقاضاسنج
maximum demand meter U حداکثر مقدار سنج
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
maximum power demand U مصرف حداکثر
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
price elasticity of demand U کشش قیمتی تقاضا
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
demand pull inflation U تورم ناشی از فشار تقاضا
perfectly elastic demand U تقاضای کاملا با کشش
cross elasticity of demand U کشش متقاطع تقاضا
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
cross elasticity of demand U *
perfectly inelastic demand U تقاضای کاملا بی کشش
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
demand and supply market U بازار عرضه و تقاضا
cross elasticity of demand U = Eab
law of downward sloping demand U قانون تقاضای نزولی
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
downward sloping demand curve U منحنی تقاضای نزولی
theory of effective demand determination U نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
infinitely elastic demand curve U منحنی تقاضا با کشش نامحدود
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
value for money U ارزش پول
his money is more than can U ازانست که بتوان شمرد
his money is more than can U پولیش بیش
money U جایزه نقدی
value for money U قدرت خرید پول
money U مسکوک ثروت
we are want of money U ما نیازمند پول هستیم به پول احتیاج داریم
take in (money) <idiom> U رسیدن
even money U مبلغ مساوی در شرط بندی
near money U شبه پول
near with one's money U خسیس
money U پول
money اسکناس
i have no money about me U با خود هیچ پولی ندارم
Recent search history Forum search
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
3midas touch
1Waste of time & money if you can't man
1 no!i am not,repeat not,going back to my father to ask for money
0he has a lot of money.why doesn,t he help the ppor
0However, realizing global synergies is often less an opportunity than a competitive demand.
0who designed a distributed p۲p system able to break the logjam of bits waiting to transmit movies and TV on demand
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com